چالشهاي بعد از انقلاب، مانند علم مبارزه انقلابي، هميشه بين دو قطب عمل و وعده، حرف زدن و اجرا کردن و يا به اصطلاح علمي آن: پراگماتيزم و تئوري سرگردان است. فرقي نمي کند: مسئولين شهوت حرف زدن يا سخنراني داشته باشند، يا عملزده و مجري بي قيد و شرط باشند. که هردو در انتهاي اين ترازوي مردمي قرار دارند. و طبيعتا اگر يکي بر ديگري سبقت پيدا کند، و و وزن آن سنگينتر باشد، جامعه دچار عدم تعادل مي شود. تقسيم بندي اين حوزه در بين اشخاص: و يا ارگانها هم نتيجه خوبي ندارد، زيرا افراد يا سازمان هاي مسئول تئوري، در کانال خودشان الينه مي شوند! و مسئولان اجرايي هم، ايزوله در پست هاي سازماني و دستور العمل ها مي گردند: که فقط بخشنامه کاشته و گزارش درو مي کنند. در اسلام هم همينطور است، يعني به هردو توجه شده است:مثلا مي گويند شغل قصابي يا کفن فروشي مکروه است، زيرا قصاب در اثر کشتار بي رويه گوسفندان، قسي القلب شده و گاه ممکن است: به انسان ها هم تعرض نمايد. زيرا بر اثر تکرار اين عمل، از صداي خرخر حيوان زير چاقو، مانند يک موسيقي لذت مي برد. اما در مقابل گفته شده هر انساني بايد: سعي کنيد قرباني يا گوسفند نذري را خو سلام...
ما را در سایت سلام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8maahiniif بازدید : 145 تاريخ : سه شنبه 5 بهمن 1395 ساعت: 2:56